فصل ۳ فقط دو نفر پارت ۷
٪یاا...صداتو بیار پایین الان همه میشنون
پسره اومد جلوی میز ما که نگاهش افتاد به یونا
# امم..ببخشید شما دوست پسر دارین؟
٪(خنده ی آروم)
!اومم...نه
# اا....شما با من چیکار داشتین؟(رو به یوری)
٪هیچی ....میخواستم شما دوتا رو به هم برسونم
.
.
.
.
۶ ماه بعد
یونا با اون پسره وارد رابطه شد
پسره اسمش سوجون بود
جالب بود اخه اونم کره ای بود
بعد از چند سال
بچه ی یوری و جیمین به دنیا اومد
یه پسر بود اسمش هم گذاشتن سونگ جو
اون ها با خوشی در کنار هم زندگی کردن و به محل زندگیه خودشون یعنی کره برگشتن
انها شدن یک خانواده ی خیلی بزرگ
و خلاصه بگم
خوشبخت ترین ها
پسره اومد جلوی میز ما که نگاهش افتاد به یونا
# امم..ببخشید شما دوست پسر دارین؟
٪(خنده ی آروم)
!اومم...نه
# اا....شما با من چیکار داشتین؟(رو به یوری)
٪هیچی ....میخواستم شما دوتا رو به هم برسونم
.
.
.
.
۶ ماه بعد
یونا با اون پسره وارد رابطه شد
پسره اسمش سوجون بود
جالب بود اخه اونم کره ای بود
بعد از چند سال
بچه ی یوری و جیمین به دنیا اومد
یه پسر بود اسمش هم گذاشتن سونگ جو
اون ها با خوشی در کنار هم زندگی کردن و به محل زندگیه خودشون یعنی کره برگشتن
انها شدن یک خانواده ی خیلی بزرگ
و خلاصه بگم
خوشبخت ترین ها
۳۲.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.